Persian Short Stories داستان میمونها و کرم شبتاب voice زمستان از راه رسیده بود همه جا برف و سَرما بود. بَعضی از حِیوانات در تابستان خانۀ مُناسب و غَذای کافی جَمعآوری کرده بودند و لازم نبود در زمستان نگرانِ غذا و خانه باشند ...